۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

آسمان

گاه می اندیشم
به تنگی آسمان
و دلم
برای آسمان دلم
تنگ می شود

درد

قصـه بـه هـر کــــه مـی بـــرم فـایـده ای نـمی دهــد
مـشـکــــل درد ع ش ق را حـل نـکـنـد مـهـنـدســـی

۱۳۸۷ بهمن ۵, شنبه

غریب

غـریـب تـر از هـر لـحـظـه بـه تـوام
چـرا نـمـی خـوانـی ام؟
کـسـی کـه بـایـد صـدایـم کـنـد تـوئـی
ایـن هـمـه هـیـاهـوی دنـیـا
نـه مـرا بـه خـود مـشـغـول مـی سـازد
نـه دل خـوشـم مـی کـنـد
بـه
شـبـاهـت صـدای تـو

سر منزل دلدار

سـاروان رخـت بـه دروازه مـبـر کـان سـر کـو
شـاهـراهـی اسـت کـه مـنـزلـگـه دلـدار مـن اسـت